جدول جو
جدول جو

معنی سرما خوردن - جستجوی لغت در جدول جو

سرما خوردن
متاثر شدن از سرما زکام کردن
تصویری از سرما خوردن
تصویر سرما خوردن
فرهنگ لغت هوشیار
سرما خوردن
زکام شدن، چایمان کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سر خوردن
تصویر سر خوردن
لیز خوردن، سریدن، لغزیدن، از روی سرسره یا جای سراشیب خزیدن و فرود آمدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سر خوردن
تصویر سر خوردن
از کاری یا چیزی نومید و دل زده شدن و از آن صرف نظر کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آرمان خوردن
تصویر آرمان خوردن
حسرت خوردن، حسرت بردن
فرهنگ فارسی عمید
(حَ شِ / شُ مَ / مُ دَ)
تحقیر شدن. توسری خوردن:
آری آری از گلیم خود چو پابیرون نهد
کفش تیماچی خورد سرپا ز کفش ساغری.
ملا فوقی یزدی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(طِ دَ)
گنگ شدن. (غیاث) (آنندراج). رجوع به سرمه به گلو کشیدن شود
لغت نامه دهخدا
(زِهْ کَ دَ نِ تَ)
مقابل سرما خوردن. (آنندراج). دچار گرما شدن:
اگر روی عرقناک تو در مد نظر باشد
چو آب زندگی گرمای محشر میتوان خوردن.
میرزا صائب (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(رَ دَ)
فاسد کردن کرم میوه را و تباه شدن آن. (یادداشت مؤلف) ، فاسد شدن دندان. سوده شدن دندان. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(تَ کَ دَ)
رباخواری. خوردن پول ربا. استفاده از پول ربا. و رجوع به ربا و رباخوار و رباخواره و رباخور شود
لغت نامه دهخدا
(رَ دَ)
مال دیگری را بباطل خوردن. خوردن آنچه در شرع ممنوع است
لغت نامه دهخدا
(مِ /مَ /مُ)
تلهیف. (مجمل اللغه)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ربا خوردن
تصویر ربا خوردن
استفاده کردن از ربا نزول گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
دل زده شدن بر اثر شکست. لیز خوردن لغزیدن: روی یخها سر خورد، فرود آمدن از جایی سراشیب
فرهنگ لغت هوشیار
دچار گرما شده، جمع گرما خوردگان: بدم چندی چو خاکستر شد این دل که گرما خوردگان را خوش بود باد. (امیرخسرو دهلوی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرما خوردگی
تصویر سرما خوردگی
چاییدگی، زکام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آرمان خوردن
تصویر آرمان خوردن
حسرت بردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گرما خوردن
تصویر گرما خوردن
دچار سرما شدن مقابل سرما خوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سر خوردن
تصویر سر خوردن
((سُ. دَ))
لیز خوردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سر خوردن
تصویر سر خوردن
((~. دَ))
دلزده شدن، ناامید شدن
فرهنگ فارسی معین
آب بینی، دلیل بر فرزند کند. اگر بیند آب از بینی او همی آمد، دلیل کند که وی را فرزند آید و اگر بیند که از بینی او خل بیرون آمد همین دلیل کند. اگر بیند که از بینی او آب همی فرود آید، دلیل کند که وامش داده شود و از رنج و سختی و غم بدهد. اگر بیمار بود، شفا یابد. محمد بن سیرین گوید: آب بینی در خواب فرزند بود، لیکن اگر بیند که آب بینی بر اندام وی افتاد، دلیل کند که وی را پسر آید. اگر بیند که بر زمین افتاد، دلیل کند که دختر آید. اگر بیند که آب بینی بر زن خویش افتاد، دلیل کند که زن او آبستن گردد، ولیکن فرزند را بیفکند و اگر بیند که زن بر وی آب بینی افکند، دلیل کند که او را پسری آید. اگر بیند که آب بینی در سرای همسایه افکند، دلیل کند که با زن همسایه خیانت کند، و اگر بیند که آب بینی خود را در بستر مردی افکند، همین دلیل کند. حضرت دانیال
اگر بیند که آب بینی خود را همی خورد، دلیل کند که او را فرزند شود. اگر بیند که آب بینی او سیاه و تیره بود، دلیل کند که فرزند او را اندوه و مصیبت رسد و اگر بیند که آب بینی او زرد بود، دلیل کند که فرزندش بیمار گردد. محمد بن سیرین
فرهنگ جامع تعبیر خواب
تصویری از سر خوردن
تصویر سر خوردن
Glide, Slide, Slip
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سر خوردن
تصویر سر خوردن
glisser
دیکشنری فارسی به فرانسوی
سرما خوردن، سرماخوردگی
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از سر خوردن
تصویر سر خوردن
scivolare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از سر خوردن
تصویر سر خوردن
फिसलना , फिसलना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از سر خوردن
تصویر سر خوردن
glijden, uitglijden
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از سر خوردن
تصویر سر خوردن
deslizarse, deslizar, resbalar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از سر خوردن
تصویر سر خوردن
gleiten, rutschen, ausrutschen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سر خوردن
تصویر سر خوردن
deslizar, escorregar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سر خوردن
تصویر سر خوردن
滑行 , 滑动 , 滑倒
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از سر خوردن
تصویر سر خوردن
ślizgać się, poślizgnąć się
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سر خوردن
تصویر سر خوردن
ковзати , посковзнутися
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سر خوردن
تصویر سر خوردن
скользить , скользить , поскользнуться
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سر خوردن
تصویر سر خوردن
meluncur, terpeleset
دیکشنری فارسی به اندونزیایی